پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۳۵۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

دختر توی فرانت آفیس نگاهی به او انداخت و متوجه‌ی تغیر خلق و خویش که شد نفسی از سر آسودگی کشید. فرهاد در این مدت آنقدر برخلاف گذشته اخم و تَخم می‌کرد و بیخودی از پرسنل ایراد می‌گرفت که همه را از محل کارشان داشت دلزده می‌کرد!

مردمک‌های سیاه دختر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید